تنهـــــایی

نام دیگر پاییــــــــــز است

هر چه عمیق تـــــــــر

برگریزان خاطره هــــــایت بیشتـــــــــــر …!

یادداشت های سوخته ام را

به همراه تمام ناگفته هایم…

در بطری نهاده …و به دست امواج دریا سپردم…

سالها گذشت و من…در انتظار اینکه پیغامی از تو نرسید…

مآیوسانه از امواج دریا دل بریدم…

اما حیف..

بعد مرگ تو فهمیدم…تقصیر تو نبود

گناه از دریا نیز نبود…تقصیر من بود…

در بطری باز مانده بود…

نمیدانم چقدر از شهر من دوری،اما همه جا حست میکنم…

میشنومت…

تو تکرار همیشگی عشقـــــــــــــی

و من فقط انعکاس بی ارزش نور تو هستم…

همه ی کلمات با آنچه میان من و توست بیگانه اند…

و من هیچ کلمه ای را برای گفتگو با تو شایسته تر از سکوت نیافته ام

آیا سخن مرا میشنوی؟؟؟؟

مهربان من ،

آهنگ حضورت در کنارم آنقدر لطیف و شاعرانه است که من را مدهوش میکند…

“”تو تنها کسی هستی”" که برای من ارزش فکر کردن را داری!!!

بیزارم از این خواب ها

که هر شب مرا به آغوش تو می آورد

و…

صبح ها با اشک از تو جدایم میکند…

وقتی مرا بغــــــــل میکنی

چنان جاذبه ی آغوشـــــت

به جاذبه زمین غلبـــــه میکند

که روحم به پــــرواز در می آید…

شیشه نازک احساس مرا دست نزن !

چندشم می شود از لک انگشت دروغ

آن که میگفت که احساس مرا میفهمد…

کو کجا رفت؟که احساس مرا خوب فروخت!!!

میخواهمتــــــــــــــــــــ…

ولــــی…

دوری…

خیلی خیلی دور

نه دستم به دستانـــــــت میرسد

نه چشمانم به نگاهتــــــــــــــــــ

حماقت چیست…؟
این که من…
تو را…
با تمام بدی هایی که در حقم میکنی…!!
هنوز…
دوست دارم

بی خبر نیا…

تا دستانم خالی باشد

تا بتوانم

وقت رسیدنت

تو را در آغوش بگیرم…

همه مرا

به خنده های با صدا می شناسن

این بالش بیچاره ام اما…

به گریه های بی صدا…

لیوان ز لبت بوسه گرفت

و من بوسه ز لیوان

دی دی ز لبت

بوسه گرفتم به چه عنوان…؟!!

اینقدر تو خوابم تو رو دیدم

دیگه نمیگم:خوابم میاد

میگم :عشقم میاد

وعده ی ما همون رویای همیشگی….