::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 66
نویسنده پیام
forum-admin
آفلاین



ارسال‌ها: 397
عضویت: 3 /10 /1393
تشکر کرده: 1
تشکر شده: 4
ضرب المثل كلاه قرچي ديده







كلاه قرچی Qorci نوعي كلاه بود كه از پست و
پشم درست مي‌كردند و نشانه تشخص بود و در زمان قديم در اصفهان معاريف و
اعيان به سر مي‌گذاشتند. چون گويند فلان كس كلاه قرچي ديده يعني چشم و گوش
او باز شده است.


در آبادي زفره فقط يك نفر كه كدخداي محل
بود و اهالي از او حساب مي‌بردند از اين كلاه سرش مي‌گذاشت. روزي اين كدخدا
سوار الاغي بوده و از اصفهان به ده برمي‌گشته بين راه مي‌بيند يك نفر از
اهالي عامي و ساده آبادي كه تا آن وقت به شهر نرفته بود يك بار هيزم روي
خرش گذاشته، دارد مي‌رود اصفهان كه آن را بفروشد. كدخدا مي‌پرسد: «به كجا
مي‌روي؟» مرد مي‌گويد: «به شهر مي‌روم كه اين بار هيزم را بفروشم» كدخدا
مي‌گويد: «در آبادي خودمان اين بار چقدر از تو مي‌خرند و در اصفهان به چند
مي‌فروشي؟» مرد روستايي جواب مي‌دهد: «در آبادي اين بار را دو ريال مي‌خرند
ولي در اصفهان شش ريال مي‌فروشم».


كدخدا فوري از جيبش هفت ريال در مي‌آورد و
به او مي‌دهد و مي‌گويد: «برگرد به آبادي و بارت را بياور خانه ما خالي
كن». مرد دهاتي از اينكه يك ريال هم از شهر گران‌تر فروخته خوشحال مي‌شود و
بارش را به آبادي مي‌آورد و به خانه كدخدا مي‌برد.


يكي از دوستان كدخدا كه شاهد ماجرا بوده
از او مي‌پرسد: «بار هيزم در آبادي دو ريال است تو آن را به هفت ريال خريدي
يعني يك ريال هم گران‌تر از شهر، چه رمزي در اين كار بود؟» كدخدا جواب
مي‌دهد: «اين مرد دهاتي تا به حال به شهر نرفته بود و مردم اصفهان را كه
«كلاه قرچي» سرشان مي‌گذارند نديده بود اگر به شهر مي‌رفت و مي‌ديد كه هزار
نفر كلاه قرچي به سر دارند مي‌فهميد كه اين فقط من نيستم كه كلاه قرچي
دارم بلكه هزار نفر ديگر هم مثل من هستند آن وقت چشم و گوشش باز مي‌شد و
ديگر از من حساب نمي‌برد».
دوشنبه 27 بهمن 1393 - 10:10
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش



تازه سازي پاسخ ها



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !