::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 25
نویسنده پیام
forum-admin
آفلاین



ارسال‌ها: 397
عضویت: 3 /10 /1393
تشکر کرده: 1
تشکر شده: 4
حکایت \"ویرگول\" از احمد شاملو







گفته‌اند که وقتی، یکی از افسران جوان
گارد نیکلای اول ـ امپراتور روسیه ـ به گناهی متهم شد و خشم امپراتور را
چنان برانگیخت که فرمان داد تا بی درنگ به دوردست ترین نقاط سیبری تبعیدش
کنند.

یاران او کمر به نجاتش بستند و به هر وسیله تشبث جستند؛ چنان
که شهبانو را برانگیختند تا نامه ئی به امپراتور نوشت و شفاعت او کرد تا از
تبعیدش درگذرد.

امپراتور شفاعت شهبانو را نپذیرفت و به دبیر خود
گفت تا در گوشۀ همان نامه تصمیم قاطع او را به لزوم تبعید افسر گناهکار،
یادداشت کند:

بخشش لازم نیست ، به سیبری تبعید شود .

دبیر
ـ که خود از یاران متهم بود ـ فرمان امپراتور را، هم بدان گونه که از او
شنیده بود به گوشۀ نامه نوشت. اما حیله ئی در کار کرد تا افسر نگونبخت از
خشم امپراتور رهائی یافت.

در فرمان امپراتور، تنها جای ویرگولی را تغییر داده آن را چنین نوشته بود:

بخشش ، لازم نیست به سیبری تبعید شود !

برگرفته از کتاب \"نام ها و نشانه ها در دستور زبان فارسی\" - احمد شاملو ...
یکشنبه 14 دی 1393 - 15:34
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش



تازه سازي پاسخ ها



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !