::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 116
نویسنده پیام
ma2ta
آفلاین



ارسال‌ها: 90
عضویت: 30 /4 /1393
تشکر کرده: 29
تشکر شده: 38
عشق...................

عشق با هم صعود کردن نیست، عشق در وقت سقوط با هم بودن است.

شنبه 04 مرداد 1393 - 14:38
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
hani
آفلاین



ارسال‌ها: 127
عضویت: 28 /6 /1392
تشکر کرده: 24
تشکر شده: 67
عاشق های تو خالی !
RE : 1

خوب که فکر می کنم …

می بینم گاهی یک شکلات ِ مغزدار …

بیشتر میچسبد …

تـــــا …

عاشقانه های این عاشق های تو خالی !

شنبه 04 مرداد 1393 - 23:10
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
1 کاربر از hani به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : ma2ta ,
minam
آفلاین



ارسال‌ها: 1
عضویت: 10 /5 /1393
تشکر شده: 2
عشق...................
RE : 2

امروز براتـــون عشــــق آرزو میکنم

از اون عشقایــــی کـــه ..

هــــر روز با لبخنــــد از خــــواب بیدار بشید و بگیــــد :

" زنـدگــــی یـعـنـی ایــن ...

چقــــــــدر خوشبختـــــــم .. "

جمعه 10 مرداد 1393 - 10:20
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
2 کاربر از minam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : nazi2000 , ma2ta ,
nazi2000
آفلاین



ارسال‌ها: 4
عضویت: 7 /5 /1393
تشکر کرده: 40
تشکر شده: 3
عشق...................
RE : 3

دیار عاشقی هم شهر هرت داره !
خیلی راحت دل می دزدن ، دل می برن ، دل می شکنن
آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد ، غصه می خورد ، بغض می کند ، اشک
می ریزد و تمام اینها روحش را به آتش می کشد و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت
آرام آرام خاکستر می شود …

آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه …

دوشنبه 13 مرداد 1393 - 17:51
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
1 کاربر از nazi2000 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : ma2ta ,
nazi2000
آفلاین



ارسال‌ها: 4
عضویت: 7 /5 /1393
تشکر کرده: 40
تشکر شده: 3
عشق...................
RE : 4

دلم میگیرد وقتی میبینم:
من هستم...
اون هم هست...
اما... قسمت نیست......

دوشنبه 13 مرداد 1393 - 17:52
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
1 کاربر از nazi2000 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : ma2ta ,
raha1379
آفلاین



ارسال‌ها: 4
عضویت: 13 /5 /1393
تشکر کرده: 7
تشکر شده: 3
عشق...................
RE : 5

همه چیز از یک بطری بازی شروع شد....

کمی بعد از نیمه شب...!

روی یک میز شش نفره همه مست وخراب...!

بطری چرخید،چرخید وچرخید...!

همه چشمها به چرخشش بود...!

حرکتش کم شد کم تر وکم تر...!

تا بالاخره ایستاد...!

سرش به طرف من بود به هر حال من باید اطاعت میکردم...!

با چشم سر تا انتتهای بطری رو طی کردم...!

آخرش رسید به اون...!

نگاهم کرد وخندید...!

بلند میخندید...!

دلیل خنده هاش نمیفهمیدم تا اینکه ساکت شد وخیره به من...!

به لباش چشم دوخته بودممنتظر اینکه بگه...!

رودستات راه برو یاصورتت باسس بشور...!

یا یچیزی مثل همینا...!

که یهو روی میز کوبید وابروهاش توهم کرد...!

گفت:حکــــــم...!

عاشقم شو...!

و من باید عمل میکردم این قانون بازی بود...!

دوشنبه 13 مرداد 1393 - 18:33
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
1 کاربر از raha1379 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : ma2ta ,



تازه سازي پاسخ ها



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !