::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 34
نویسنده پیام
forum-admin
آفلاین



ارسال‌ها: 397
عضویت: 3 /10 /1393
تشکر کرده: 1
تشکر شده: 4
ضرب المثل زر دادم و دردسر خريدم

هر كسي بدون مطالعه و مداقه كاري انجام

دهد و از رهگذر آن عمل ناسنجيده متحمل زيان و ضرر، و بلكه مزاحمت و دردسر

شود در پاسخ ملامتگو از مصراع مثلي بالا استفاده مي كند تا موجب تنبه و

عبرت ديگران گردد و نينديشيده تصميمي نگيرند.

جلال الدين محمداكبر شاه (1014-963 هجري)

از سلاطين گوركانيه هند است كه سلسله مزبور بالغ بر سيصد سال (1264-932

هجري( در هندوستان فرمانروايي كرده اند. اكبرشاه همان كسي است كه براي

ايجاد يك سلطنت ملي و رفع اختلافات فرق و ملل و نحل در سال 975 هجري مذهب

صلح كل را بنياد نهاده آن را مذهب الهي نامگذاري كرد، و مقرر داشت كه در هر

شب جمعه علما و مشايخ اسلام از شيعه و سني و كشيشان ژروئيت نصاري و احبار

يهود و مؤبدان زردشتي و برهمنان هنود و حتي ملحدان و دهري مذهبان با كمال

آزادي چهار ايواني كه براي نيت در قصر خود بنا كرده بود انجمن ساخته مباحثه

و احتجاج نمايند و خود تحت عنوان ملكه اجتهاد و ظل الله به سخنان ايشان

گوش فرا داده قضاوت مي كرد.

اكبرشاه «در فهم و دانش و همت و بينش و

رأي و تدبير و عدل و داد بي نظير بوده معاصر شاه عباس ماضي صفوي است و با

يكديگر مراوده اي تمام داشته اند.»

اكبرشاه طبع شعر داشت و گهگاه به

فارسي شعر نيكو مي سرود. گويند شبي فارغ از قيل و قال سلطنت و كشورداري،

مجلس بزمي آراست و در شرب خمر و ميگساري افراط كرد.

بامدادان به سر درد شديدي مبتلا گرديد و در پاسخ نديمان و آشنايان كه به عيادتش رفته بودند مرتجلاً گفت :

دوشينه زكوي مي فروشان

پيمانه مي به زر خريدم

اكنون ز خمار سر گرانم

زر دادم و دردسر خريدم

شنبه 20 دی 1393 - 11:39
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش



تازه سازي پاسخ ها



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !